بیا ترانه ای بی واژه بخوانیم!

این وبلاگ هر چه هست وهر چه باید به تو تقدیم است تویی که عصاره ی فضیلتی و وارث قلبم

بیا ترانه ای بی واژه بخوانیم!

این وبلاگ هر چه هست وهر چه باید به تو تقدیم است تویی که عصاره ی فضیلتی و وارث قلبم

  • راه می رم روی سنگفرش خیس پیاده رو ٬ در هوای تو ...
  • می خندم از شنیدن جمله های کوتاه و بی انتها ٬ در هوای تو ...
  • بغض می کنم برای بال شکسته ی کبوتر کنار پنجره ٬ در هوای تو ...
  • کتاب می خونم تا ذهنم درگیر قصه ی خیالی بشه ٬ در هوای تو ...
  • به رسم کودکی دستمو می گیرم رو به آسمون تا اولین قطره بارون نصیب من بشه ٬ در هوای تو ...
  • یاد جمله های دور می افتم و خاطره های نزدیکم از جلوی چشمام رد می شن ٬ در هوای تو ...
  • از بی مهری نقش اول قصه دلگیر می شم و یاد بی مهری می افتم ٬ در هوای تو ..
  • شیطنت می کنه دلم - پا به پاش می رم تا تنها نمونه ٬ در هوای تو ...
  • زندگی می کنم اونجوری که دلیله ٬ در هوای تو ...
  • پایان روز و ابتدای شب رو امضا می کنم و زیرش می نویسم "در هوای تو" !
نظرات 1 + ارسال نظر
ابوذر اکبری پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 20:18 http://boghzebaroon.persianblog.ir

سلام وقت خوش سال نو مبارک شاد و بهروز و کامروا و مهربان خدا هماره نگهدارتان

من عاشق تواَم هنوز

دلم هوای گم شدن

لبریز از نو یه نفس

جدای از مردم شدن

منو ببر به خاطرات

اونجا که لیلی کم شده

اونجا که مجنون یه هوا

خالی تر و بی غم شده

اونجا که لوتی های شهر

قابل نمی دونن شبو

اونجا که قیصر قصه نیست

غربت نسوزونده لبو

من عاشقم خـدای من

این خانه جای امن نیست

کاشم بسوزان و ببر

دیگر مجالِ طعن نیست

من عاشقم خـدای من

تندیس دل بی خنده شد

نه اشک و نه افسانه ام

دیگر خـدا هم بنده شد

از آدمی آکنده شد

دردش به جان و رنده شد

آتش گرفت چون دود شد

قابل نه و مردود شد

دیگر هوا مسدود شد . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد