خفته ای در من !
آرام گــرفته ای ...
در تلاطـــم روحم ،
در تو در توی قلبـــم !
جـــــا گرفته ای...
در بین نفســــهایم ،
در بند بند تنم !
تا چشــــم بر هم زنم ؛
با واژه هــا می آمیـــــزی،
با تــرانه ها هم نــوا می شوی ،
با چکـــــامه ها دلبــــری می کنی ...!
خامــــوش نیستم ...
به عاشـــــــقانه هایت گوش جان ســـــپرده ام ...