بیا ترانه ای بی واژه بخوانیم!

این وبلاگ هر چه هست وهر چه باید به تو تقدیم است تویی که عصاره ی فضیلتی و وارث قلبم

بیا ترانه ای بی واژه بخوانیم!

این وبلاگ هر چه هست وهر چه باید به تو تقدیم است تویی که عصاره ی فضیلتی و وارث قلبم

آیینه سر بدزد که کــورند سنگـها

فرسنگها ز عاطفه دورند سنگـها 

تــــا آبهـــا دوبــــاره بیفتند از آســـــــــیـاب

این روزهــــــــا چقـــدر صبـورنـد سنگهـــــا

آیینه چـون شکست بــــه تکثیـر می رسد

بیهــو ده در  تدارک گــــــورنــــد سنگـــــها

بـاید قدم  گذاشت  ولیـکن بـــه  احتیــــاط

کـــز دیـــر بـــــــاز  سد عبورنــد سنگـــــها

این است حرف تیشه ی آتش زبان که گفت:

مثل همیــشه تـــــابـع  زورنــــد سنـگــها

از سنــگ جـــز سقـو ط تــو قع  نمی رود

در قــله بسکه  مست غــرورند سنگهـــا 

خلیل جوادی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد