کی ؟ کی ؟ کی می آیی و میخندی و میگویی سلام ! کی می آیی و هوای حال و هوایم را میپرسی ؟... چند روز و ماه و سال دیگر دیدنم از این راه طولانی رها میکنی و می آیی درست همینجا ٬ کنار بودنم هم نشین خنده هایم میشوی؟
*****************
کی میشود نبودنت را خط بزنم و از سر خط... از آغاز ٬با تو عاشقی کنم ؟ کی می آیی و به روی تمام خستگی هایم مهر تمام شد میزنی ؟
*****************
آیا میشود از پس همین روزهای سرد انتظار با همان نگاه همیشگی بیایی و بگویی سلام ... ! دیگر تمام شد حالا من هستم تو هستی و دیگر نبودن هیچ چیز مهم نیست .....! و من بگویم : ......
****************
خنده ام میگیرد!٬ کی میشود از این رویاهای دور از دسترس دست بکشم و ... و کی میتوانم تو را در آغوش بگیرم ؟