صبح است
شاید نزدیکتر به ظهر
دلم میگیرد
شاید تنگ میشود
صدایت میزنم ،یک بار... دوبار ...سه بار
دست میکشم و نشان انگشتری ام را میخوانم
یک بار... دو بار ...سه بار
تو آرام آرام از آن سوی خیال ،
پله ها را بالا
می آیی!