گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی؟
من عاشق توام تو بگو یار کیستی؟!
بستی میان به کینه،کشیدی ز غمزه تیغ
جانم فدات در پی آزار کیستی؟
دارم دلی ز هجر تو هر دم فگارتر
تا خود تو مرهم دل افگار کیستی؟
هر شب من و خیال تو و کنج محنتی...
تو با که ای و مونس و غمخوار کیستی؟
من با غم تو یار بعهد و وفای خویش
ای بی وفا تو وفادار کیستی؟
تاچند گرد کوی تو گردم؟ گهی بپرس:
کاینجا چه می کنی و طلبکار کیستی؟!
"جامی" مدار چشم خلاصی ز قید عشق
اندیشه کن ببین که گرفتار کیستی؟
جامی