میون زمین و هوام... یه لحظه هستم و نیستم! انگار حال و هوام ریخته به هم...شده دنبال بهانه بگردی برای خندیدن و وقتی بهانه به دستت می رسه یه لحظه تردید کنی که ارزش خندیدن داره یانه؟! منم الان اینجوریم...
اینها رو نمی نویسم تا خودم بخونم و بگذرم...اینها رو نوشتم تا اگه روزی روزگاری گذرت به اینجاها افتاد بخونی و .... نمی دونم ...شاید بگذری!