إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ
یا رحمن ، یا رحیم ، یا لطیف یعنی این اشک ها و زجه ها جوابی ندارند
کاش می توانستم
به بهانه ی دوست داشتن ِ بی حد وحصر جنون آمیزم...
به بهانه ی اینکه تحمل دوری ات از من و توانم بر نمی آید...
به بهانه ی اینکه بی تو دوام نمی آورم
به بهانه ی اینکه جز تو کسی را ندارم که هوایم را داشته باشد...
که تو تنها هوا دار ِمراقب ِمهربان ِ همیشه در صحنه ی زندگی منی
که تو تنها لنگر تسکین وآرامش ِقلب ِ منی...
کاش میشد رفتنت را منصرف می کردم
جلوی پایت زانو میزدم
پاتند می کردم تا قبل از اینکه بروی دست به دامانت شوم...
ای کاش می شد التماسشان کنم...
سد ِراه ِنامهربانی شان شوم...
کاش اهل ِ رشوه بودند
تنها تویی که شا یسته ی اشک ریختن های از غم ِ دوری ِ جانانه ی ِمنی ...
من مطمئنم تو برمیگردی و من منتظرم
مانند روزهایی که به دیدار خانه معبود رفته بودی
تو برمیگردی خیلی زود , ولی من بدون تو صبور نیستم
با رب العالمین می شود بگویی تو که خالق ِصبری
بعد از صبر
بعد از صبر
بعد از صبر
نوبت ِ چیست...؟!
پ ن: خدایا حال این روز ها و این لحظه های منو برای هیچ عاشقی نخواه