بیا ترانه ای بی واژه بخوانیم!

این وبلاگ هر چه هست وهر چه باید به تو تقدیم است تویی که عصاره ی فضیلتی و وارث قلبم

بیا ترانه ای بی واژه بخوانیم!

این وبلاگ هر چه هست وهر چه باید به تو تقدیم است تویی که عصاره ی فضیلتی و وارث قلبم

به این بهانه دلخوشم

که تو ترانه ی منی.

لطیف من ...

چه شد که این همه تو را

به خود برای خویشتن

به قید "من"

نشانده ام؟

از این کلام خط خطی

از این هجای ناتمام واژه های توی هم

بخوان چه بی طراوتم!

ببین زمخت مانده ام ...

نگاه کن!

و کوک کن دوباره این سه تار خشک خسته را!

کرشمه کن ...

مرا به اوج آسِمان روزهای خوش ببر...

غزل بخوان ...

بهانه ام!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد